نوشته جداگانه

گاهنامه انتظار شماره۲

در این اطلاعیه سعی می کنیم تا با تشریح برخی مسائل تاریخی دلایل چگونگی تشکیل فرقه ی بهائیت را واضح تر بررسی کنیم. استعمارگران بزرگترین مانع مقابل جهانی شدن را مکتب، دین یا اید ئو لو‍‍‍‍ژی دیدند، و آمریکا مهمترین سنگری را که باید فتح کند تا راه جهانی شدن هموارگردد را شیعه تلقی می کند. چون شیعه برای مقابله با ظلم بسیار حرف دارد، در هیچ دینی این جمله را نداریم که اگر کسی در جهان صدای مظلومی را بشنود که کمک بخواهد، و به دادش نرسد، مسلمان نیست (دین ندارد). لذا آنان بهترین راه را ایجاد تفرقه و جوسازی دیدند و تصمیم گرفتند که از دل شیعه ، فرقه ای به وجود بیاورند برای مقابله با خود شیعه ،همانگونه که وهابیت را در بین اهل تسنن به وجود آوردند تا بتوانند هر چه زود تر طرح خاورمیانه ی بزرگ را پیاده کنند. امروز اگر بخواهند ایران را از هر نظری تحریم کنند،باید ثابت کنند که حقوق بشر در ایران نقض می شود فلذا می گویند چرا شیعه ای که می گوید (لا اکراه فی الدین)در مقابل بهائیت ایستاده؟در ابتدا لازم است به وضعیت اجتماعی اقتصادی و سیاسی زمان ظهور بهائیت (در دوره ی قاجار)نگاهی بیندازیم. وضعیت اجتماعی: در آن زمان نود درصد مردم بی سواد بودند،و خرافات بسیار رواج داشت و با دین قاطی شده بود. شیعیان صفوی بر شیعیان علوی غلبه داشتند. وضعیت سیاسی:نفوذ بیگانگان  به وضوح به چشم می خورد. گوشه گوشه ی حکومتی را که قراربود علوی باشد،به شوروی و انگلیس و دیگر کشورها می بخشیدند،و مردم نسبت به حکومت بد بین بودند و چون حکومت حرف دین می زد،در نتیجه مردم از این دین بر می گشتند. استعمار تلاش می کرد از طریق فساد بلایی بر سر مردم ایران بیاوردکه بر سرآندلس آورده بود. مواد مخدر و مسایل شهوانی را رواج می دادند. حتی کارمندان سفارتهای خارجی در ایران چادر از سر زنان شیعه می کشیدند وآنها را به داخل سفارتخانه ها می بردند و به آنها تجاوز می کردند. روشنفکران فکر می کردند غرب کعبه ی آمال است و غربزدگی در روزنامه ها و مجالس موج می زد. در حالی که انقلاب صنعتی فرانسه و پروتستانیسم از ایران سر مشق گرفته بودند،شاه عیاش فقط به خاطر هواهای نفسانی خود بزرگترین امتیازات را به غربیها می بخشید. سیستم (ارباب ،رعیتی)باب بود و در نتیجه ی ظلم  اربابان، رعیت پست شده ، منتظر بود تا کسی به او بها بدهد. در همین زمان بهترین چیزی که می توانست مردم را تکان دهد، مکتبی بود که برای آنان ارزشی قائل شود. سیدکاظم رشتی با تلفیقی از عقاید اهل تسنن مانند شیخیه عقایدی را مطرح کرد و مکتبی جدید ساخت. از ویژگیهای  مکتب وی نگاه انحرافی  و خرافی به امام زمان (عج) بود. مدتی بعد سید علی محمد باب یکی از شاگردان سید کاظم رشتی ، خود را مطرح کرد و گفت من سید هستم (در این مورد تردید وجود دارد)، بعد هم گفت من باب هستم ،یعنی واسطه بین مردم و امام زمان (عج) .پس ازمدتی گفت امام چون جسم ندارد و فقط روح است ، برای اینکه مردم او را درک کنند و حرفش رابفهمند در من حلول کرده و من امام زمان هستم. علما و مردم در مقابل وی واکنش نشان دادند و محمد شاه او را زندانی کرد. سفارت روسیه اعتراض کرد و آزادی او را از دولت ایران خواست.پس از آزادی از زندان گفت من پیغمبر هستم و شاگردان زیادی را با حمایت دالگورکی(کاردار روسیه)به نواحی مختلف و خصوصاً خراسان اعزام کرد. حکومت باز هم نگران شد و علی محمد را بار دیگر به زندان انداخت ولی فشار روسیه بیشتر شد. شاه علما را جمع کرد تا با او مناظره کنند. در مناظره خیلی سریع محکوم شد و حکم ارتداد او صادر شد و به زندان افتاد. از حمایت روسیه که نا امید شد توبه کرد و توبه نامه ای نوشت که هم اکنون در کتابخانه ملی موجود است ، اما باز هم پس از آزادی عقایدش را ترویج داد تا زمان ناصر الدین شاه و صدارت اعظمی امیر کبیر. امیر کبیر با او قاطعانه بر خورد کرد و در شعبان ۱۲۶۶ در تبریز او را تیر باران کرد.پیروان علی محمد فتوا دادندکه خون ،ناموس و مال مسلمین بر بهائیان حلال است و به قتل تجاوز پرداختند و حتی به ترور ناصر الدین شاه نیز دست زدند که نافرجام ماند. شاه خشمگین تعداد زیادی از بهائیان را به هلاکت رساند و میرزا حسینعلی نوری که خود را جانشین علی محمد می دید ، دستگیر شد. برای رهایی متنی با عنوان لوح سلطان نوشت و به ناصر الدین شاه داد و در نهایت پس از آزادی به کارهای عقیدتی پرداخت، و لذا حکومت هم به او کاری نداشت. حسینعلی  که بعد ها به بهاء الله معروف شد ، فقه باب و سپس الاقدس را به زبان فارسی و ایقان را دست و پاشکسته و با غلطهای لغوی زیاد به زبان عربی نوشت و فقه بهائیت پیاده شد. پس از او عباس افندی روی کارآمد و با حمایت اسرائیل، مرکزی با نام بیت العدل در خود اسرائیل ساخت. بعد از افندی چالز میسن آمریکایی را به عنوان بهاء الله معرفی کردند،اما با او کنار نیامدند و در حال حاضر به صورت شورایی فتوا می دهند. در چند سال گذشته نیز فردی با نام جمشید معانی که در اندونزی ساکن است رهبری تعدادی از آنها را به دست گرفته است.

اصول بهائیت :

۱-اصل تحریری حقیقت: انسان باید با ادراک خودش به حقیقت برسد و تقلید موجب خسران دین می شود. ۲- اصل وحدت عالم انسانی: همه با هم برابرهستند.  ۳- اصل تعلیم اجباری احکام بهائیت  ۴- دین باید مطابق عقل باشد. ۵- دین باید مسبب محبت باشد. ۶- زبان وخط باید بین المللی باشد.  ۷- اصل تساوی حقوق رجال و نسوان. ۸- تعدیل معیشت عمومی (عدالت اقتصادی )  ۹- ترک تعصبات  ۱۰- وحدت ادیان ۱۱- صلح عمومی ومحکمه ی بین المللی  ۱۲-عالم محتاج به نفحات روح القدس است! خب،هر کسی می تواند این اصول را بنویسد، چیز جدیدی در این اصول نیست وتمام دینها به این اصول معتقدند. آیا اگر کسی چند اصل جالب بیان کند می تواند دینی جدید بنا کند؟ گر چه خود بهائیان به اصول خود پایبند نبودند و در ادامه می بینیم که آنها را نقض کرده اند.

عقاید بهائیت :

 – از آنجا که مجموع حروف ابجد علی محمد شیرازی با مجموع حروف ابجد رب برابر است ، او خود را «رب» نامید . (علی محمد با این کار سعی کرد به ادعای خدایی خود مشروعیت ببخشد. )

۲- شیرازی خاتمیت را نفی کرد و گفت : پیغمبران دیگری هم می آیند ، منتها هر هزار سال یک پیامبر ! اگر قبل از هزار سال کسی پیدا شد بسوزانیدش که دروغ می گوید.

۳- قیامت در همین دنیاست . ( محمد علی با این گفتار معاد که یکی از اصول دین است را نفی کرد.)

۴- تمامی مکاتب دینی ، علمی ، ادبی و اخلاقی باید محو شود و فقط بهائیت باقی بماند .

۵- تمام ابنیه و بقا و هر ساختمانی که به نام دین ساخته شده باید تخریب شود ( دقیقاٌ مانند وهابیت ) .

۶- خانه شیراز جایی است که کعبه بهائیان است و بر تمام مردان واجب است به حج این خانه بیایند .( به اصل پنجم توجه کنید)،(لازم به ذکر است که منزل مذکورمدتی پیش توسط شهرداری شیراز به توالت عمومی تبدیل شده است.)

۷- هر چیز گرانبهایی که صاحب ندارد ، متعلق به بیت العدل است.( بیت العدل واقع در شهر عکا ست و   مر کز سیاستگذاری بهائیان است.)

۸- نماز ۹ رکعت در صبح و شام  واجب است .

۹- قبله ، مقبره جسد بهاء الله در شهر عکا (اسرائیل ) است .

۱۰- سال نوزده ماه و هر ماه نوزده روز دارد .( با این حساب هر سال ۳۶۱ روز است ، احتمالاٌ آقایان بقیه را کبیسه می دانند .)

۱۱- بهائیت عدد ۹ را مقدس می دانند ، زیرا همسر یکی از رهبران بهائی ازدواج با ۹ مرد را برای خود حلال کرد و به این دلیل است که در بعضی خرافات تاکید شده نامه یا پیامک هایی را ۹ بار بین دیگران پخش کنید . که این نشانه ای از نیرنگ بهائیت برای بی اعتقاد کردن مردم به خدا و توسل به این خرافات است .

۱۲- بنیانگذار این فرقه طبق حکمی ازدواج با هم خویشان به جز زن پدر (نامادری) را حلال کرده است . یعنی جوان بهائی بدون اینکه دینش مانعی برای او محسوب شود می تواند با خواهر یا مادر خود ازدواج کند .

۱۳- ادعای الهیت : رهبران این فرقه هرکدام از زمان به قدرت رسیدن ،  خود را خدا  یا فرستاده خدا می نامند،  که خود این نشانه ی کفر و ارتداد آنهاست.

احکام بهائیت :

به برخی از احکام شگفت آور آنها توجه کنید:

  1. دستور زبان از پیامبر است ( چون تعداد غلطها و اشتباهات متون باب به قدری بود که نتوانستند آنها را تصحیح کنند ، گفتند که آنها درست بوده و مردم هم باید مطابق آن صحبت کنند !) ۲٫ ارث کسی که اولاد ندارد به بیت العدل می رسد. ۳ .کیفر زنا در مرحله ی اول و دوم ۹ مثقال طلاست که به بیت العدل تعلق می گیرد . ۴ . اگر کسی خانه ای را آتش زد اورا بسوزانید. ۵ .حکم غیر طهارت را از همه چیز و همه ملت ها برداشتیم و این موهبتی است که وقتی بر اسمای حسنای خود عرضه کردیم در دریای طهارت فرو رفتند. ۶٫ حرام است که مسلمانان در راهها و بازار راه بروند و دهانشان را تکان دهند ! ( چون علما در حین راه رفتن ذکر می گفتند. ) ۷٫ سوال بر شما حرام گشته ولی خداوند شما را عفو کرده تا به آنچه نیاز داشتید سوال کنید!(چگونه حکمی است که در قسمت اول جمله حرام وسپس حلال می شود!؟) ۸٫تمام حق الناس ها با پرداخت دیه (به بیت العدل) بخشیده می شود. ۹٫ مهریه دختر دهاتی ۱۹ مثقال نقره و مهریه دختر شهری ۱۹ مثقال طلا می باشد ( بین دختر شهری و روستایی تفاوت گذاشته اند.) ۱۰٫استعمال دارو مطلقاٌ حرام است. ۱۱٫مراجعه به پزشک حاذق واجب است.(حکم قبل را ببینید،آیا دکتر بعد از معاینه می تواند دارو تجویز نکند در حالی که فرد بیمار است. )  انقلاب اسلامی ، مو جب بر چیده شدن زر و زور و تزویر بهائیان شد. در خاطرات ژنرال فردوست ذکر شده که شاه می خواست بهائیان را به مقام برساند. از حضرت امام خمینی (ره) سوال شد که برخورد شما با این فرقه چگونه خواهد بود و ایشان هم فرمودند به هیچ وجه اجازه فعالیت ندارند ،هیچ امکاناتی در اختیارشان نخواهیم گذاشت و باید اعتقاد خود را مخفی کنند .  سوال : پس (لااکراه فی الدین ) چه می شود؟ پاسخ : در این مملکت باید سرشان به کار خودشان باشد و دینشان را علنی نکنند.حضرت امام (قدس سره الشریف)در جایی دیگر فرمودند: اینان جاسوسان اسرائیل هستند …

کلام آخر : چرا بهائیت جرات می کند جزوه ی سی صفحه ای از دین خود را به تو جوان بدهد ، در حالی که مکتب تو قریب به ششصد هزار صفحه تفسیر قرآن دارد ، مکتبی که یک میلیون صفحه تفسیر احکام دارد ، چهارده هزار جلد کتاب فلسفی دارد ، بیان علی (ع) این مکتب فصیح ترین کلام عرب است ، آمریکا کتاب علم در قرآن را چاب می کند ، کتاب بو علی سینایش هنوز هم در همه جا تدریس می شود ، مکتبی که حجت و بهجت و نخودکی دارد ، مکتبی که در هر جای جهان مبارزه با استعمار گری باشد ، مردمش عکس امام خمینی (ره) را در دست دارند، مکتبی که صحیفه سجادیه دارد ، مکتبی که شیخ بهایی ، ملا صدرا ، میرداماد ، طباطبایی و آخوند کاشی دارد؟ مکتب ما مکتب محبت است ، چرا باید بهائیت با اصل محبت، تو را از دین خود جدا کند ؟ بهائیت باید تنفر جامعه ایرانی را ببیند . روش های نفوذ در قلب ها را به آنها یاد داده اند. بدانید که مهربان نیستند و خنده هایشان تصنعی است . به خدا سوگند آدمهای خوبی نیستند وگرنه قبل از انقلاب پدر ملت را در نمی آوردند ، کنار اسرائیل نمی نشستند تا بیت العدل را بسازند.  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *